۱۳۹۹ آذر ۱, شنبه

موضع دولت و رسانه‌های افغانستان با دگرباشان جنسی و جنسیتی

 



افغانستان کشوری است مسلمان‌نشین  و قوانینی که در آن اجرا میشود انعکاسی از اسلام است و نباید مغایرتی با شریعت داشته باشد. در قانون اساسی افغانستان به طور مستقیم به وضعیت حقوقی دگرباشان جنسی و جنسیتی افغانستانی  اشاره ای نشده است و وضعیت غیرشفافی دارد. اما طبق گفته  حقوقدانان، شکی نیست که در افغانستان روابط همجنس جرم تلقی میشود و هیچ قانون حمایتی برای ترنس‌ها، بیناجنسی‌ها و سایر دگرباشان جنسی و جنسیتی وجود دارد.

 در بند ۴۲۷ قانون جزایی افغانستان رابطه جنسی دو مرد را لواط توصیف کرده و مجازات آن حبس طولانی است و طبق ماده ۶۰ قانون مدنی افغانستان:

«ازدواج عقدی است که معاشرت زن و مرد را برای تشکیل خانواده به رسمیت میشناسد.»

پس طبق این دو ماده می توان این تفسیر را کرد که رابطه همجنس در قانون افغانستان جرم تلقی میشود و به رسمیت شناخته نمیشود.

و در قانون مورد وضعیت حقوقی ترنس ها  و اینترسکس ها هم قانون روشن و شفافی وجود ندارد، فقط در ماده ۲۰۵۷ از آن ها جنس خنثی نام برده شده است و در این ماده آمده است:

«شخصی که زن و مرد بودن او مشخص نباشد سهم ارث کمتری نسبت به دختران و پسران بهره‌مند می‌شود»

 که این قانون هم تبعیضی آشکار علیه ترنس ها و بیناجنسی‌های افغانستانی است که حق آن ها در مسئله ارث و میراث پایمال میشود.

متاسفانه فقط همین بند در قانون در مورد این افراد آمده و اشاره دیگری در مورد حق و حقوق این افراد نشده است و هیچ قانونی وجود ندارد تا از این افراد حمایت کند و بیشتر ترنس ها و یا بیناجنسی ها به هند و یا پاکستان برای انجام عمل‌هایی برای بازتایید جنسیت خود سفر می‌کنند.

اما ناگفته نماند که اولین بار مسعوده کروخی، نماینده پارلمان افغانستان، بعد از دیدار با دو ترنس به نام داور و فریاد گفت:

«از اینکه قبلتر تلاشی برای ترنس ها نکرده عذاب وجدان دارد»

و قول پیگیری داد و برای اولین بار در ۱۹ جدی/ دی ۱۳۹۷ در پارلمان از مشکلات ترنس های افغانستانی سخن گفت و پیشنهاد حمایت از این افراد را داد اما متاسفانه به نتیجه مطلوبی نرسید. 

شکرالله مشکور، سخنگوی کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان، در مصاحبه ای با روزنامه صبح کابل گفت:

 «هر بشر با خاصیت شان محترم است، اما هنجارها و رسوم اجازه نمی‌دهند که ترنس‌ها در جامعه با جرات حضور یابند، در واقع خلا قانونی در افغانستان وجود دارد و ما تمام تلاش مان را میکنیم.  این کمیسیون به تازگی با مشورت با حقوق‌دانان و سایر نهاد‌های مدنی، می‌خواهد برای تغییر قانون کار کند تا برای حمایت از این قشر یک قانون جداگانه تصویب شود و ترنس‌ها بتوانند به حقوق و امتیازات قانونی ‌شان به عنوان یک انسان دست یابند. وی می‌گوید که این روند ممکن است سال‌ها به طول بی‌انجامد.»

متاسفانه به دلیل عدم وجود قانونی برای حمایت از دگرباشان جنسی و جنسیتی، حتی کارمندان دولتی و نیروهای امنیتی، رنگین کمانی های افغانستانی را مورد آزار و اذیت جنسی قرار می‌دهند. در گزارش سالانه دولت آمریکا درباره وضعیت حقوق بشر که سال گذشته  یعنی سال ۱۳۹۸ منتشر شد، دولت افغانستان به نقض حقوق بشر متهم شد. در این گزارش از جمله ذکر شد که نیروهای امنیتی افغانستان علیه اقلیت های جنسی و جنسیتی، اعمال خشونت می‌کند.

حتی در این رابطه دانیال همجنسگرای مرد گفت:

«من خبر داشتم از چند نفر که به طور مثال دو نفر با هم از طریق فیس بوک و یا واتساپ باهم چت می‌کنند و با هم ارتباط می‌گیرند و بالاخره وقتی روز ملاقات می رسد، آن فرد گی با امیدواری میرود و بعد متوجه می شود آن شخص اصلا گی نیست و فقط یک جور، راه جوری یا کلاهبرداری هست.  این افراد بیشترشان از طرف دولت بوده تا دستگیر کنن و آزار بدن و من شاهد بودم که وقتی یک شخصی دستگیر میشود در سلول ها و یا زندان ها بالایشان تجاوز میشود و شکنجه جنسی صورت میگیرد و بعد چون در دولت فسق و فساد زیاد است بعد از شکنجه جنسی از قربانی تقاضای پول میشود. بطور مثال میگویند این مبلغ را به ما پرداخت کن یا تو در این زندان میمانی! و یا اگر  دولت خوب باشد آن شخص را آزاد میکند و تسلیم خانواده اش میکنند و برایشان میگویند که طفل تان همجنسگرا است و بعد از آن خانواده بیشتر ظلم میکند و بعد از طرف خانواده طرد و یا مجبور میشوی از خانواده فرار کنی. وضعیت دولت این قیسم (اینگونه) است! یعنی دولت مفسد است و دولت هیچ کاری برای خانواده ال جی بی تی کرده نمیتواند و بدتر او را شکنجه و یا سرکوب میکند.»

و در این رابطه الهام  همجنسگرای مرد از تجربه اش گفت :

«من با یکی در وزارت مخابرات در شهر با یکی آشنا شده بودم و برای ارتباط گرفتن و دوستی رفتم به دیدنش، اما آنجا مرا به دست سکیورتی گارد یا نیروهای امنیت داد و رفتار واقعا بدی با من داشتن یعنی فحش های بدی می دادند، به فامیلم فحش میدادن، از من فیلم میگرفتن، لت و کوب میکردن و بعد از لت و کوب که از من فیلم هم گرفتن دو نفرشان با هم صحبت میکردن که آیا تو میروی بالای الهام تجاوز کنی یا من اینکار رو کنم. 

حتی بخاطر چیزی که هستم میخواستن به من تجاوز کنن و الان فیلمم پیش شان است و مرا چند بار اخطار دادن که اگه دوباره نیای این کار را دوباره باهات بکنیم، این فیلم را در صفحات مجازی پخش خواهیم کرد و نام تو و نام فامیلت را بد خواهیم کرد و بعد از اون ماجرا من از آنجا برآمدم و بعد دوبار با من دوباره به تماس شدند که اکرام بیا ما چند نفریم و میخوایم باهات اون کار را کنیم و بعد من مجبور شدم افغانستان را ترک کنم تا دست آنها به من نرسند و تا الان نمیدونم که آیا فیلمم را جایی گذاشتن یا نه»

و جمیل رنگین کمانی دیگری گفت که نیروهای پلیس اگر متوجه همجنسگرا بودن و یا ترنس بودن افراد شوند او را مورد تجاوز قرار میدهند و حتی از آنها طلب رشوت میکند تا به کسی چیزی نگویند!

«وقتی پلیس سرت خبردار شود اولین نفر همان ها اینکار را( تجاوز) باهات میکند. بچه باز پلیس ماست. رشوت خوار پلیس ماست. و اگر پول بهش تحویل داده نشه جان سالم به در نمیاره و طبعا سرش تجاوز میشه، طبعا زیر لت و کوب قرار میگیره، طبعا زیر فشارهای عجیب و غریب قرار میگیرد و یعنی از طرف روز محبس است و از طرف شب فاحشه خانه است.»

متاسفانه گزارش های این چنینی در افغانستان از آزار و اذیت جنسی زیاد است و در افغانستان به جای اینکه نیروهای امنیتی و پلیس حافظ جان ومال مردم باشد خود آنها مرتکب چنین خطاهایی میشود که هیچ برخورد جدیی با آنها از طرف حاکمیت صورت نمیگیرد.



موضع رسانه های در برابر رنگین کمانی های افغانستانی:

نکته ای که در قانون اساسی افغانستان را نباید فراموش کرد، اصل ۳۴ام قانون اساسی افغانستان است که در این اصل گفته شده:

«هر افغان حق دارد مطابق به احکام قانون، به طبع و نشر مطالب، بدون ارائه قبلي آن به مقامات دولتي، بپردازد.»

که این قانون باعث شده دست رسانه ها در افغانستان به طور وسیعی باز باشد و دست به انتشار هر مطلبی بزنند. در سال های اخیر بارها شاهد بودیم که روزنامه ها به وضعیت دگرباشان جنسی و جنسیتی افغان پرداخته و از مشکلات شان سخن گفتند. به طور مثال دو روزنامه صبح کابل و روزنامه اطلاعات روز افغانستان که از روزنامه های  پرطرفدار افغانستان است، بارها در مورد رنگین کمانی های افغانستانی مقاله منتشر کردند و از اقلیت های جنسی دفاع و سعی کردند روایتگر زندگی آنها باشند.

به طور مثال روزنامه صبح کابل با تیتر«دگرباشان جنسی در افغانستان حق زندگی ندارند»  به مشکلات دگرباشان جنسی و جنسیتی از جمله طرد شد توسط خانواده و تن فروشی پرداخت و روزنامه اطلاعات روز، مقاله ای را  با عنوان «زندگی در خفا؛ جامعه‌ زیرزمینی هم‌جنس‌گرایان کابل» از استفانی گلینسکی منتشر کرد و در آن از زندگی مخفیانه همجنسگرایان در کابل سخن گفت.

 و از طرفی هم در روزنامه های دیگر به اقلیت های جنسی و جنسیتی حمله می شود و این مسئله را گناه و جرم میداند به مثال خبرگزاری صدای افغان آوا، در مقاله ای با تیتر «رسانه های غربی با نوعی شبیخون فرهنگی در راستای بی هویت کردن مردم افغانستان فعالیت میکند.» گفت:

«انتشار این گونه اعمال(همجنسگرایی) به جز تنفر و انزجار انسان ها از انسان بودنش، چیزی دیگری در پی ندارد.»


و یا در شبکه تلویزیون یک کابل در برنامه ۱۴۰۰ سال به رابطه همجنس حمله شد و آنها لواط کار خطاب کرد و عامل انقراض سفیدپوستان کشورهای غربی را همجنسگرایی معرفی کرد! و با استناد به آيات قرآن این مسئله را جرم تلقی کرد.


متاسفانه با گذشت هجده سال از سقوط طالبان و با روی کارآمدن نظامی جدید، همچنان دگرباشان جنسی و جنسیتی در قانون افغانستان جایگاهی ندارند و امیدواریم با تلاش و کوشش این مسئله را در جامعه عادی سازی کنیم و با پیگیری، دولت و پارلمان را وادار به تصویب قانونی در حمایت از دگرباشان افغانستانی کنیم.


منبع: رادیو رنگین کمان برنامه « اینجا پامیر »

مجری و تهیه کننده: آرتمیس اکبری


برخورد جامعه با دگرباشان جنسی و جنسیتی در افغانستان





 همونطور که می‌دانید افغانستان کشوری است در آسیای میانه، مسلمان‌نشین و فارسی‌زبان با لهجه‌ها و گویش‌های مختلف و البته پشتو و دری که  حداقل ۴۰ سال است که درگیر جنگ ‌های داخلی و خارجی بوده. 


 همین جنگ ۴۰ ساله سبب شده که در جامعه افغانستان، فرهنگ و سیاست رشد نکنه. طبق گزارش ارگ ریاست جمهوری افغانستان در سال ۹۸، ۵۸درصد مردم بی سوادند و به امکانات بهداشتی دسترسی ندارند.  در کنار این مسائل خطر تروریسم و ناامنی هم مردم رو تهدید می‌کنه.

از سال ۲۰۰۲ ، یعنی ۱۸ سال پیش و با سقوط طالبان و  روی کار آمدن حکومت تازه و تصویب قانون اساسی جدیدی در «ولسی جرگه افغانستان»، اشاره ای به اقلیت های جنسی و جنسیتی نشده و آن‌ها کاملاً نادیده گرفته شدند. و تقریبا بیست سال از نظام جدید گذشته و همچنان اقلیت‌های جنسی و جنسیتی در سایه جنگ فقر و ناامنی زندگی می‌کنند و همزمان خطر افشای ناخواسته گرایش جنسی و هویت جنسیتی متفاوتشان با هنجار جامعه آنها را تهدید می‌کند.

با این مقدمه، می‌خواهم به بررسی وضعیت دگرباشان و رنگین کمانی‌های افغان بپردازم، اینکه چه موانعی و محدودیت هایی دارند، چه خطراتی آن هارا تهدید می‌کند و برخورد ، دولت، رسانه ها، جامعه و شورشیان طالبان با این افراد چگونه ‌است؟


برخورد جامعه و خانواده با دگرباشان جنسی در افغانستان


وقتی حرف از جامعه سنتی به میان میاد منظور صرفا افرادی در ولایات و مناطق دور افتاده با ظاهری مشخص نیست، بلکه طیف گسترده‌ای از افراد را شامل می‌شود که می‌توانند دکتر مهندس یا سیاستمدار باشند اما افکاری سنتی و پوسیده داشته باشند که در برخورد با مسائلی همچون  اقلیت‌های جنسی و جنسیتی، یعنی گروهی که به حاشیه رانده شده‌اند، واکنش مثبتی نداشته باشند.

 همانطور که قبلا هم اشاره کردم افغانستان جامعه‌ای است با اکثریت مسلمان که در برخورد با مسائل مختلف با عینک اسلام به قضایا نگاه می‌کنند و  این را هم  اضافه کنم که جنگ چهل ساله سبب شد تا اکثریت جامعه افغان از دسترسی به امکانات آموزشی و حتی حق تحصیل محروم بشن و در نتیجه در برخورد با مسئله ای چون حقوق رنگین‌کمانی‌ها از در مخالفت دربیایند و موضع سفت و سختی بگیرند.

همه این ها سبب شده تا جامعه افغان تمایزی بین همجنسگرایان، دوجنسگرایان، ترنس‌ها و بیناجنسی‌ها و و سایر افراد و هویت‌هایی که زیر چتر بزرگ رنگین‌کمانی‌ها قرار می‌گیرند،  قائل نشوند و آنها را صرفاً به چشم یک منحرف و گناهکار نگاه کنند.

این  باعث به خطر افتادن جان و کشته شدن دگرباشان جنسی و جنسیتی  به شکل فجیعی می‌شود!

همه این فشارها و  ترس از مرگ و آزار و اذیت از طرف جامعه سبب شده، دگرباشان جنسی و جنسیتی زندگی‌ای دوگانه‌ در پیش بگیرند و خود واقعی‌شان را در خفا زندگی کنند،  حتی خانواده‌های خود را ترک کنند و به شهر و یا کشور دیگری مهاجرت کنند. متاسفانه بیشتر این افراد در صورت  افشا شدن  گرایش جنسی و یا هویت جنسیتی متفاوت  با هنجار جامعه،  مجبور به مهاجرت به شهرهای بزرگتری مثل کابل، هرات و مزارشریف  می‌شن تا در امان بمونن. اما به قیمت دست و پنجه نرم کردن با مشکلاتی همچون پیدا کردن سرپناهی برای زندگی و کاری برای امرار معاش. به طور مثال بیشتر ترنس‌ها به دلیل ظاهر متفاوت‌شان کاری پیدا نمی‌کنند و مجبورند با کارهایی مثل رقصیدن در مراسم عروسی، محافلی خصوصی مانند محافل بچه بازی و یا از طریق کارگری جنسی امرار معاش کنند. بچه بازی مراسمی است که در آن پسر بچه هایی که معمولا زیر ۱۸ سال سن دارند را آرایش میکنند، لباس منتسب به زنان بر تنش میکنن، زنگوله ای به پایش می بندند و وادار به رقصیدن میکنند. و در پایان مراسم مقداری پول به آن کودکان میدهند.

البته گاهی اوقات بعد از مراسم بعصی از این افراد در ازای کار جنسی هم پول دریافت میکند. تن فروشی از نظر قانون و فرهنگ جرم و ناپسند است. که این کارها باعث به خطر افتادن جان این افراد می‌شود.

نکته دیگه‌ای که در مورد جامعه افغانستان نباید فراموش کرد، حاکم بودن فرهنگ مردسالاریِ در این جامعه است. که از طرفی یک سری کلیشه هایی را ملاک و معیار «مردانگی» و «زنانگی» می‌دانند. مثل برای مرد بودن ویژگی‌هایی مانند خشن بودن بسیار عادی است و در مناطق تحت حکومت طالبان هم محدودیت هایی بسیار سختی برای زنان وجود دارد و زنان در افغانستان تا رسیدن به حقوق انسانی راه زیادی دارند.

 در این مناطق، زنان اجازه تحصیل ندارند، نمی‌توانند به تنهایی و بدون یک مرد از خانه خارج شوند و باید حجاب کامل داشته باشند. از همه مهمتر رایج بودن فرهنگ کودک همسری در جامعه افغانستان کودکی دختربچه‌ها را تهدید می‌کنه. 

متاسفانه به دلیل رایج بودن فرهنگ کودک همسری دختران زیادی به عقد مردی سن بالا در می‌آیند و در این بین دختران رنگین‌کمانی که به هم‌جنس خودشون گرایش دارند  اسیب روحی روانی شدیدی می‌بینند. آسیب‌های وارده به نوجوان‌های ترنس هم که جای خود داره. خیلی‌ها تحت این فشارها و  دلیل مشکلات زیاد دست به خودکشی می‌زنند و جان خود را می‌گیرند.

در این رابطه بصیره زن همجنسگرای افغان میگوید:

«متاسفانه من چشم دید خود را داشتم ( با چشم های خودم دیدم) که دختران گرایش جنسی متفاوتی داشتن اما بخاطر ترسی که از خانواده و یا جامعه سنتی خودشان داشتن مجبور شدن احساس خودشان را در قلبشان دفن کنند و اصلا به روی خودشان نیاورند و این هویت شان را با خود پنهان کنن. اما زمانی که به ۲۰ سال و یا ۱۹ سال میرسن مجبور میشوند تن به ازدواجی بدهند که رضایت ندارند. و اگر آن دختر از ازدواج سر باز بزند اولین کسانی که بهش برچسب می‌زنند  پدر و مادرش هستند همان کسانی که بزرگش کردند! و بعد خواهر و برادرها مخصوصا برادرها که واکنش بسیار تندی دارن. و میگن چرا ازدواج را قبول نمی‌کنی مگه اینکه تو مشکلی داری! یا به اصطلاح عامیانه زبان کوتاهی داری( مرتکب اشتباهی شدی)»

اما چه اتفاقی می افتد اگر خانواده متوجه هویت جنسی متفاوت فرزندشان شوند؟ در این رابطه باران، مرد همجنسگرای افغان می‌گوید:

«در افغانستان چیزی که قبلا رخ داده و رخ داده خواهد شد این است که اگر مردم بفهمن کسی همجنسگرا هست در همان جا حکمش را صادر می‌کنند و او را مجازات می‌کنند!! که ما از این تجربه های ثابت و با مدرکی در جامعه داریم به طور مثال در کابل و یا جاهای دیگه بارها شاهد بودیم که دو شخص حالا چه همجنسگرا و یا غیر همجنسگرا وقتی رابطه داشتن و عمل شان لو رفته همان جا برایشان حکم صحرایی را اجرا کردن به طورمثال  بارها در خبرها دیدیم که شلاق زدن و یا حتی سنگسار کردن! و این اولین خطری هست که همه همجنسگراهای افغان را تهدید میکند یعنی خطر جانی!»

 اما جمیل، همجنسگرای مرد معتقده که اگر جامعه و خانواده  برخورد بدی با دگرباشان داره این ناشی از درک نادرست آنها است: «به نظر من بزرگترین مشکل جامعه ما این است که جامعه و فامیل ما اشنایی درست درباره ال جی بی تی ها ندارن و همان اندک آشنایی که دارن از گذشته ها است و آشنایی نادرستی درباره ما هست و آشنایی درست از طریق دولت ممکن هست و باید حمایت کند و یا از طریق سوشال مدیا باید این آموزش ها به مردم داده شود و سر ذهن های مردم و فامیل کار شود که یاد بگیرن ما هم مثل سایر افراد جامعه هستیم و میتوانیم زندگی کنیم و مشکل جامعه ما همین ذهنیت است و باید برای جامعه ما ذهنیت سازی شود.»

متاسفانه در جامعه افغانستان از همجنسگرایی و هر رابطه با همجنسی تحت عنوان «بچه بازی» و «کودک آزاری» یاد می‌شود و درک درستی در این رابطه ندارند. و از طرفی ترنس ها را «نرماده» و یا «ایزک» خطاب می‌کنند و معتقدند که ترنس ها نشانه قیامت هستند و یا گناهی مرتکب شدند و به این دلیل خدا آنها را مجازات کرده!

دیبا، زن ترنس در این باره می‌گه که :

«ما را در آنجا( افغانستان) ریشخند می‌کردن و می‌گفتن که خاک بر سرت که تو نه زن هستی و نه مرد! و این قواره را سیل (نگاه) کن. که این چی قیسم ( چطور) حرف زدن است! درست مثل مردا گپ بزن و باز اگر خوششان می آمد می‌گفتن نمی‌خواهی غم ما را بخوری؟ ( اصلاح از اینکه نمی‌خوای به من توجه کنی؟) و می‌گفتن اگر به من ندی (رابطه جنسی با من برقرار نکنی) و همراه من نباشی من به پدرت می‌گم که چی کار کردی یا نکردی. و در جایی که کار می‌کردم همه به من می‌گفتن "دوجنسه" یا اوا خواهر" یا میگفتن تو نه زنی و نه مردی! و مرا مدام آزار می‌دادن.»


و یا لیلا زن ترنس افغان می‌گوید: «وقتی مکتب می‌رفتم مرا دخترک صدا می‌زدند و یا ایزک می‌گفتند و بالایم می‌خندیدن. برای همین مکتب را رها کردم.»


متاسفانه به دلیل آگاهی پایین جامعه فقر فرهنگی و عدم تلاش دولت برای فرهنگ سازی سبب شده دگرباشان ، قربانی آزار و اذیت های کلامی و جنسی و آداب و رسوم غلط جامعه شوند.


منبع: رادیو رنگین کمان برنامه اینجا پامیر.

مجری و تهیه کننده: آرتمیس اکبری






۱۳۹۹ مرداد ۱۴, سه‌شنبه

آینده مبهم دگرباشان افغان در سایه توافق صلح با طالبان

 
آینده مبهم دگرباشان افغان در سایه توافق صلح با طالبان:
 
در حالی که هنوز آواز شلاق زدن طالبان در گوش ها میپیچد و هنوز خاطرات محکمه های صحرایی در جلوی چشمان مردم افغانستان است بیم آن میرود که دوباره افغانستان به چنین شرایطی برگردد. هر چند نسبت به توافق صلح خوش بینی هایی وجود دارد اما همزمان با آن نگرانی هایی نیز وجود دارد. و دگرباشان افغان از اینکه در این توافق هیچ جایگاهی ندارند و همچنین نماینده ای برای نمایندگی از حقوق شان ندارند، بسیار نگران هستند. نگران از اینکه دوباره نظام طالبانی حکومت کنند و اندک امنیتی هم که دارند از بین برود.
 
 دگرباشان افغان در زمان امارات اسلامی(۱۹۹۶-۲۰۰۱)
طالبان در سال ۱۹۹۶وارد کابل شد و در مدت زمان کوتاهی بر بخش بزرگی از افغانستان تسلط یافت. . از سال ۱۹۹۶ تا سال ۲۰۰۱ دست به اعدام ها و مجازات های گسترده ای به بهانه اجرای شریعت زد. و محدودیت های سنگینی برای شهروندان افغانستان وضع شد. به طور مثال مردان باید ریش بلندی میداشتند و زنان باید با حجاب کامل از خانه خارج میشدند، تلویزیون حرام اعلام شد و مسابقات ورزشی ممنوع اعلام شد.
سوال اینجاست که در چنین شرایطی وضعیت دگرباشان چگونه بوده است؟
در شرایطی که زنان و مردان دگرجنسگرا، محدودیت های سختی داشتند قطعا شرایط برای دگرباشان سخت تر بوده است. طالبان مطابق با شریعت این مسئله را حرام اعلام کرده بود و افرادی که رابطه با همجنس می داشتند و یا حتی ترنس میبودند را اعدام میکردند.
شکیب(نام مستعار) از کندوز میگوید: طالبان برنامه های خود و لیست کسانی که قرار است اعدام شوند را از طریق رادیو اعلام میکردند و روزهای جمعه ایزک ها را کنار دیواری میبردند و با یک بمب دیوار را بر سر آن ها خراب میکردند!
 
بدلیل حاکم بودن فضایی خفقان و بسته در دوران حکومت طالبان، رسانه ها نمیتوانستند به بررسی و تحقیق میدانی در مورد انچه در حال وقوع بود بپردازند و برای همین آمار دقیقی از اعدام دگرباشان  وجود ندارد.
 
اما علی ۵۲ ساله از کابل معتقد است این آمار بسیار زیاد است: من مطمئن هستم که تعداد زیادی همجنسگراها اعدام شدند. و خبرهای زیادی در این رابطه من شنیدم مثلا یک ترنس را در همسایگی ما با یک گلوله به سرش او را کشتند.
 
حکومت طالبان در سال ۲۰۰۱ با حمله آمریکا سقوط کرد و نظام جدیدی در افغانستان روی کارآمد باعث شد افراد زیادی به آینده ای بهتر امیدوار شوند اما به دلیل ضعف حکومت افغانستان و دخالت کشورها 
همسایه و قدرت های منطقه طالبان مجددا در سال ۲۰۰۶ اعلام موجودیت کرد.
 
دگرباشان افغان بعد از سقوط امارات اسلامی ۲۰۰۶-۲۰۲۰ 
 
 طالبان به حملات اش علیه دولت و ملت ادامه داد تا به امروز. و طبق گزارش سیگار هرساله بر خاکی که نیروهای شورشی طالبان بر ان تسلط دارد افزوده میشود.
به طوریکه بنا به آمار سیگار یا بازرس ویژه امریکا در بازسازی افغانستان، دولت افغانستان در سال ۲۰۱۵ بر ۷۲ درصد خاک خود تسلط داشته و در سال ۲۰۱۶ بر ۶۳ درصد تسلط داشته و دوسال بعد این رقم به ۵۲ درصد کاهش یافت. و این آمار نشان دهنده قدرت گرفتن مجدد طالبان  است. و طالبان در مناطقی که حکومت میکند و یا نفوذ دارند به حل اختلافات و دعاوی طبق قوانین شریعت بین ساکنین آن مناطق میپردازند. 
 
احمدفرید از بغلان میگوید: در ولسوالی که ما هستیم طالبان فیصله ها را بین مردم انجام میدهد و دولت  
.نفوذ کمتری دارد. و این فیصله ها طبق قوانین اسلام هست.
 
 
و یا فرهاد ۲۳ ساله همجنسگرا که خود قربانی بمب کنارجاده ای طالبان هست و یک پای خودش را از دست داده میگوید: در ولایتی که من زندگی میکنم از چهار طرف توسط طالبان محاصره هستیم و در یک کیلومتری ولسوالی ما طالبان هست و در اینجا دولت نفوذ زیادی ندارد و این باعث شده طالبان ازادانه در شهر ما باشند و در زندگی ما دخالت کنند. و من همیشه با این ترس زندگی میکنم که مبادا متوجه همجنسگرا بودن من شوند چون مطمئنم که مرا خواهند کشت. 
 
هرچند با روی کارآمدن نظام جدید وضعیت دگرباشان تغییر جدیی نکرد و از حمایت قانونی برخوردار نیستند اما با این حال مجازات های سنگینی همچون اعدام برای رابطه دو همجنس وجود ندارد. و محدودیت های کمتری در نظام جدید وجود دارد که همین مسيله باعث شده است دگرباشان افغان نظام فعلی را با وجود همه مشکلات و محدودیت هایش به نظام طالبان ترجیه بدهند.
 
سمیر میگوید: درست که نیروهای امنیتی ما را آزار میدهند و در افغانستان قانونی وجود ندارد تا ما بتوانیم عمل تغییر جنسیت انجام بدیم و یا تذکره(شناسنامه) جدید بگیریم اما با این حال نسبت به طالبان بهتر هست چون حداقل مرا نمیکشند!
 
 
صلح با طالبان
 
طالبان و آمریکا بعد از مذاکراتی فشرده در ۲۹ فوریه ۲۰۲۰ توافق نامه صلحی را با یکدیگر امضا کردند که آمریکا متعهد میشود نیروهای خود را ظرف ۱۴ ماه از افغانستان خارج کند که این توافق  با یانکه باعث ایجاد نور امید در قلب بسیاری از مردم شده اما با این حال باعث ایجاد نگرانی هایی بین فعالین مدنی و سیاسی شده است که مبادا حقوق بشر در افغانستان قربانی معاملات سیاسی شود.
و عده ای بر این باورند که دونالد ترامپ به منظور پایان دادن جنگ طولانی امریکا در افغانستان، سعی دارد که از این به عنوان برگ برنده ای در انتخابات پیش رو استفاده کند برای همین ممکن است مردم افغانستان قربانی معاملات پشت پرده طالبان با ابرقدرت ها شود.
 
 در این رابطه سهیل همجنسگرای افغان میگوید: این توافق صرفا بین امریکا و طالبان بوده و هیچ سودی برای مردم ندارد. طالبان هیچ تغییری نکرده اند و هنوز همان افکار پوسیده را دارند. و هرگز نمیشود به چنین توافقی اعتماد کرد. و قطعا اگر توافقی صورت بگیرد من افغانستان را ترک خواهم کرد چون اندک امنیتی هم که دارم از بین خواهد رفت.
 
زهره زن همجنسگرای افغان میگوید: وقتی طالبان زنان را به عنوان نیمی از جامعه به رسمیت نمیشناسد و در مذاکرات هیچ نماینده زنی ندارند، نباید هم این توقع را داشت که طالبان که یک اقلیت کوچک را که 
از نظر انها صرف وجودشان گناه هست را به رسمیت بشناسند!

 
بزودی مذاکرات بین الافغانی (دولت افغانستان-شورشیان طالبان)  در حالی اغاز میشود که در این 
مذاکرات حقوق دگرباشان جنسی مطرح نیست و نماینده ای برای دفاع از حقوق دگرباشان وجود ندارد. و بیم آن میرود که دوباره مجازات سنگینی همچون سنگسار، شلاق، خراب کردن دیوار بر سر دگرباشان توسط طالبان اعمال شود. و دگرباشان افغان باید خود را برای شرایط سخت تری آماده کنند.
اما آن چیزی که بیش از هر زمانی اهمیت دارد، رساندن صدای حق خواهی دگرباشان افغانستان به فعالان سیاسی و اجتماعی ، سیاستمداران و دولت های درگیر مذاکرات صلح است تا با وضع قوانین قوی  نگذارند یک گروه اسلام گرای افراطی حقوق انسانی دگرباشان جنسی افغانستان را زیر پا  بگذارند

آرتمیس اکبری 
 
 
 
 
 
 
 

 


۱۳۹۹ تیر ۱۷, سه‌شنبه

همجنسگرایی در قانون افغانستان






همجسنگرایی در قانون افغانستان ومجازات همجنسگرایی:

در قانون اساسی افغانستان به طور مستقیم به همجنسگرایی اشاره ای مستقیم نشده است و در هاله ای از ابهام قرار دارد. اما طبق گفته  حقوق دانان، شکی نیست که در افغانستان همجنسگرایی جرم تلقی میشود زیرا در بند ۴۲۷ قانون جزایی افغانستان رابطه جنسی دو مرد لواط توصیف  شده و مجازات آن حبس طولانی است و وطبق ماده ۶۰ قانون مدنی افغانستان: ازدواج عقدی است که معاشرت زن و مرد را برای تشکیل خانواده به رسمیت میشناسد.

پس طبق این دو ماده میتوان این تفسیر را کرد که همجنسگرایی در قانون افغانستان که جرم تلقی میشود. البته بعضی از حقوق دانان معتقدند صرف همجنسگرا بودن جرم نیست بلکه عمل سکس بین دو همجنس جرم هست و مجازات در پی دارد.



روایت صبور، معلم بینا جنسی افغان


صبور، معلم ۶۰ ساله بیناجنسی افغان ساکن هرات هست. او میگوید وقتی به دنیا آمدم اندام جنسی متفاوتی نسبت به بقیه داشتم وپدرم مرا بیرون از خانه گذاشت اما مادرم مرا بزرگ کرد. اما الان تنها زندگی میکنم و همه اعضای خانواده ام از دنیا رفته است.

او میگوید خودم را زن می دانم و چندبار به هند سفر کردم تا عمل کنم اما اقوامم مانع شدند و گفتند این کار خلاف قوانین اسلام هست!

او میگوید من همیشه ناسزا میشنوم و به من توهین میکنند. چندبار با چاقو به من حمله کردند. و هربار به من نرماده میگویند و قلبم می شکند.

صبور میگوید مردم باید درباره ما معلومات بگیرند و بدانند که ما مقصر نیستیم و این دست ما نیست.  

۱۳۹۹ تیر ۱۰, سه‌شنبه

تیشرت آمازون به مناسبت ماه افتخار برای اقلیت جنسی افغانستان🏳️‍🌈🇦🇫


🔷️دوستان و اعضای بزرگ خانواده LGBT افغانستان🏳️‍🌈🇦🇫🏳️‍🌈
.
.
🔶️مژده مژده
.
.
🔷️آمازون، بزرگ ترین کمپانی فروش آنلاین در جهان، در حمایت از جامعه اقلیت های جنسی افغانستان این تیشرت های جذاب و زیبا رو برای فروش عرضه کرده است.
.
.
🔶️هر چند که این کار قدمی کوچک است ولی می تواند جرقه ای برای شروع تلاش های بزرگ تر برای خانواده بزرگ LGBT افغان باشد.
.
.
🔷️به امید روزیکه ما بتوانیم با آزادی و صلح در وطن خود زندگی کنیم و از عشق و ابراز وجود نهراسیم.
...........................................................
#LGBTQ 
#GAY 
#LESBIAN 
#BISEXUAL 
#TRANS
#QUEER
#PRIDE
#LOVEISLOVE
#LOVEWINS
...........................................................

۱۳۹۹ خرداد ۶, سه‌شنبه

کاستاریکا، اولین کشور آمریکای مرکزی که ازدواج همجنسگرایان را قانونی کرد.

کاستاریکا، اولین کشور آمریکای مرکزی که ازدواج همجنسگرایان را قانونی کرد.

کاستاریکا  با قانونی کردن ازدواج همجنسگرایان، به اولین کشور امریکای مرکزی و ششمین کشور امریکای لاتین تبدیل شد که ازدواج همجنسگرایان را به رسمیت میشناسد.

پیشتر در اگوست ۲۰۱۸ دیوان عالی کشور کاستاریکا تصریح کرده بود که قانونی شدن ازدواج همجنسگرایان اجتناب ناپذیر است. در این حکم، مدت ۱۸ ماه به پارلمان فرصت داده بود که ازدواج همجنسگراها را قانونی کند و اگر قانونگذاران نتوانند و یا نخواهند که تغییرات لازم را در این مدت در متن قانون اعمال کنند، ممنوعیت ازدواج همجنسگرایان، رفع، و ازدواج آنها در این کشور و پس از طی مدت هجده ماه، به طور خودکار قانونی خواهد شد.

علیرغم مخالفت قابل توجه گروه های مذهبی با ازدواج همجنسگرایان در آمریکای لاتین، اما به طور فزاینده ای این مسئله پذیرفته شده است و زوج های همجنس گرا اکنون اجازه دارند در آرژانتین ، اکوادور ، برزیل ، کلمبیا ، اروگوئه و بخش هایی از مکزیک ازدواج کنند.

وضعیت ترنسجندرهای افغانستانی

وضعیت ترنسجندرهای افغانستانی

متاسفاته در قانون افغانستان جنسیت انسان ها تنها به مذکر و مونث خلاصه می شود. و در افغانستان مسائل مربوط به تراجنسیتی ها همانند مسئله همجنسگرایی تابو و خلاف اسلام است و محازات تعیین میشود. و حمایتی قانونی در عمل ندارند

 

در جامعه افغانستان به ترنسجندرها "ایزک"، "نر ماده" و یا "دوجنسه" میگویند که لغاتی هستند برای تحقیر یک فرد ترنسجندر.

و افراد ترنسجندر بین خودشان از کلمه "مورات" به جای ترنسجندر استفاده میکنند.

 

 یشتر ترنسجندرها در افغانستان، به دلیل تعصب جنسیتی هیچ‌گاهی نتوانسته اند هویت جنسی خود شان را پیدا کنند و در مرحله بحران هویت هستند و اطلاعاتی در مورد خودشان ندارن و ان بخشی هم که به هویت اصلی خود پی برده اند نمیتوانند مثل سایر شهروندان با آزادی نسبی به زندگی شان ادامه بدهند.

 

خانواده‌‌های افغانستانی داشتن فرزندی با هویت جنسی متفاوت را ننگ بزرگی برای خودشان میدانند. این حباب ننگ و غیرت، باعث شده است که  ترنسجندرها در افغانستان، در انزوا نگه داشته شوند.

 

بیشتر این افراد از سوی خانواده خود طرد شده و به شهرها پناه می‌برند و زندگی گروهی باهم دارند و در شهرهای بزرگ با رقصیدن در محافل‌ عروسی و یا حتی در محفل‌های خصوصی مانند محافل بچه بازی، امرار معاش می‌کنند.


 

آن‌ها می‌رقصند تا پول به دست بیاورند. البته در میان ترنسجندرها یک عده‌ی شان که حالا سن شان بالا رفته و دیگر در محافل رقص کسی به انها توجه نمیکنند ، مسؤولیت تنظیم و فرستادن ترنسجندرهای جوان را به مجالس برای رقص و حتی سکس در قبال پول به عهده می‌گیرد.

 

متاسفاته در قانون افغانستان جنسیت انسان ها تنها به مذکر و مونث خلاصه می شود. و در افغانستان مسائل مربوط به تراجنسیتی ها همانند مسئله همجنسگرایی تابو و خلاف اسلام است و محازات تعیین میشود. و حمایتی قانونی در عمل ندارند.

ترنسجندرها با مشکلات اجتماعی زیادی مواجه هستند، از خشونت های خانوادگی گرفته، تا آزار و اذیت جنسی توسط پلیس و جامعه و حتی قتل.



۱۳۹۹ خرداد ۵, دوشنبه

شب ها همیشه کابوس میبینم

عرفان همجنسگرای افغان هست که الان ساکن آمریکاست و از دردها و رنجهاییش در رابطه با گرایش جنسی اش میگوید

  در ۱۹سالگی مجبور شدم با دخترعمویم ازدواج کنم. پدر مادر و خانواده عمویم ما را ازکودکی برای هم نشان کرده بودند، تا در آینده باهم ازدواج کنیم. ازدواجی که برخلاف میل باطنیم بود. یکسال از ازدواجم نگذشته بود که مادرم از ما مدام سوال میپرسید که چرا شما برای من نوه نمیارین؟! و مدام به دخترم عمویم نازگل فشار میاورد که برایش پسری بدنیا بیاورد.

و حتی بارها ما را نزد دکتر میبرد تا چک کنند آیا باردار میشویم یا نه ولی نازگل هیچ حرفی نمیزد در مورد اینکه من ازش پرهیز میکنم و با او نزدیکی نمیکنم.

تا اینکه بالاخره بعد از کلی فشار توسط خانوادم همسرم باردار شد و دختری بدنیا آورد..

اما همیشه عذاب وجدان داشتم از اینکه من نمیتوانم برای دخترم ثریا پدر خوبی بشم. من نمیتونم برای نازگل شوهر خوبی باشم...نازگل همیشه با نگاهی امیدوارانه به من نگاه میکند ولی من با رفتار سردم همیشه دلش را شکوندم اما او هیچ وقت ناامید نمیشد..

من در این مدت در بازار کابل مغازه ای داشتم و از طریق فیس بوک با افرادی مثل خودم آشنا شدم. و با آن ها مخفیانه قرار می ذاشتم و همدیگر را می دیدیم.

تا اینکه من عاشق پسری به اسم حسن شدم. همیشه صبح زود که بازار خلوت بود میومد مغازه به دیدنم و مرا میدید و در مغازه معاشقه میکردیم. و بعد از یکی دو ساعت از هم جدا میشدیم و او هم میرفت سرکار. او شغلش خیاطی بود و لباس میدوخت..

تا اینکه یک روز صبح وقتی با حسن بودم پدرم وارد مغازه شد و مارا حین معاشقه دید.

همان  لحظه پاهایم سست شد و پدرم را دیدم که با تعجب نگاه میکرد و به شدت شوکه شده بود. و بعد با فریاد سمت ما آمد و چند بار با لگد مارا کتک زد و حسن پدرم را هل داد و از مغازه بیرون رفت و بعد از آن روز دیگه هرگز حسن را ندیدم..


 آن روز پدرم مغازه را بست و با تهدید من را مجبور کردم بروم خانه. وقتی به خانه رسیدیم پدرم با چاقو به من حمله ور شد اما مادرم خودش را روی من انداخت و کمکم کرد و قسم داد کاری با من نداشته باشد اما پدرم، مادرم با لگد کتک زد و من ترسیده بودم.
.

در نهایت منم دیگه خسته شده بودم از اینکه خانوادم برای من تصمیم بگیرن. خسته از اینکه باید همش تحقیر بشم و عذاب بکشم و با پدرم درگیر شدم و او را هل دادم و فوری از خانه دویدم و رفتم بیرون.

چند روزی را در خانه یکی از دوستانم که از طریق فیس بوک باهاش اشنا شده بودم، گذراندم و بعد از کابل خارج شدم و به هرات رفتم چندماهی انجا کار کردم و مقداری پول جمع کردم و بعد قاچاقی به ترکیه سفر کردم..

انجا هم سه سال کارگری کردم و زندگی به شدت سختی را سپری کردم تا اینکه از طرف سازمان ملل پروندم به امریکا داده شد و امدم به امریکا..

الان با دردی که در سینه دارم زندگی میکنم و شروع یک زندگی دوباره برایم به شدت سخت هست. شب ها همیشه کابوس میبینم در مورد خانواده و دخترم...دختری که نباید به دنیا میامد. و الان بخاطر من حتما خیلی رنج میکشد..

چرا که الان دخترم سالها بدون پدر، بزرگ شده و حتما پدرش را میخواهد و در مورد من حتما سوال میپرسد...

همسر سابقم که چند سال برایم صبر کرد و با متانت با من برخورد میکرد و الان کسی نیست ازش مراقبت کند...

و همیشه فکر میکنم ای کاش بدنیا نمیامدم تا مجبور نمیشدم دخترم را همراه با مادرش از ترس جانم رها کنم

و قطعا تا اخر عمر با این درد زندگی خواهم کرد.


۱۳۹۹ خرداد ۳, شنبه

بدترین چیز در افغانستان همجنسگرا بودن هست

امروز از طریق اینستاگرام با اکرام اشنا شدم و بعد از طریق ویدیو کال با من صحبت کرد. اکرام جوانی ۱۹ ساله همجنسگرا از افغانستان هست. از دردها، زخم زبان ها ، و آزار اذیت های جنسی که تجربه کرده بود و بعد از درد مهاجرت و تنهایی گفت.

.

« من از ولایت سمنگان هستم اما در کابل زندگی میکردم و بزرگ شدم. در نگاه اول برای همه یک پسربچه معمولی بودم اما رازی بزرگ را در سینه ام نگه داشته بودم که اگر فاش میشد ممکن بود کشته شوم. و آن همجنسگرا بودنم بود.»

متاسفانه در افغانستان همانند بیشتر کشورهای اسلامی همجنسگرایی یک تابو هست. که در صورت دستگیری توسط نیروهای امنیتی حبس طولانی مدت را در پی دارد. و در صورت آشکار شدن گرایش جنسی فرد همجنسگرا ممکن است توسط خانواده اش تحت عنوان دفاع از ابرو و ناموسش به قتل برسند.

«بدترین چیز در افغانستان همجنسگرا بودن هست چون اگر خانواده کسی خبردار شود که همجنسگراست حتما توسط خانوادش کشته میشود و یا خودش بعد از شکنجه زیاد مجبور به خودکشی میشود»

اکرام از تجربه خودش از فاش شدن گرایشش گفت:

«من از طریق فیس بوک با افرادی مثل خودم اشنا میشدم و با انها در پارک، سینما و قهوه خانه قرار میذاشتم و با هم حرف میزدیم و رابطه برقرار میکردیم. اما بیشتر صحبت هایمان در مسنجر بود. ۱۵ یا ۱۶ سالم بود که یک شب موقعی که خواب بودم برادر بزرگم گوشیم را چک کرد و عکس ها و چت های من با دوستانم را دید و متوجه همه چیز شد.

بعد با لگد مرا بیدار کرد و شروع کرد به ناسزا گفتن و لت و کوب کردنم و پدر مادرم را فهماند و مرا در اتاقی حبس کردن. تا دو روز مرا حرامزاده و لواط کار میگفتن و به من غذا نمیدادن تا اینکه خواهربزرگم به دادم رسید و مرا نجات داد و مقداری پول داد و من هم مدتی در خیابان های کابل بودم و شنیده بودم که خیلیا به ایران میرن و کار میکنن و بعد من هم مثل بقیه به سمت ایران قاچاقی حرکت کردم برای شروع زندگی جدید»

اکرام با بغض ادامه میدهد:« من فقط ۱۵ ۱۶ ساله بودم و دنیای خارج از کابل را ندیده چه برسد به کشور دیگه. فکر میکردم همه چیز درست میشه اما من ساده بودم و روزای اول درپارک خوابیدم و همان روزای اول از نگاه بقیه فهمیدم که لباسم را باید عوض کنم.  بعد افرادی به من کمک کردن تا کار و جای خواب پیدا کنم و اوایل نمیدانستم برای زندگی باید مدرک شناسایی داشته باشم ، لهجه ام با بقیه متفاوت بود و مسخره ام میکردن و بارها متلک میشنیدم و میگفتن افغانی و...

من در ایران مخفیانه زندگی و کار میکردم و در ایران مشغول به کارهای ساختمانی بودم و شب ها با چند کارگر دیگه در داخل همان ساختمان میخوابیدیم.

 در مدتی که در ایران بودم بیشتر متوجه تفاوت هایم با بقیه شدم. بقیه کارگرا به من متلک مینداختن و میگفتن عروس ما میشوی و بعد همگی میخندیدن و یا رفتارم را مسخره میکردن که دخترانه هست. و یا موهای بلندم را مسخره میکردن. اما خودم چیز متفاوتی را در خودم نمیدیدم.

یک شب که با دو کارگر دیگه که با هم کار میکردم تنها شدیم و ان شب کسی به جز ما سه نفر نبود اما انشب اتفاق وحشتناکی برایم افتاد انها به من تجاوز کردن»

« انشب ترسیدم و کل بدنم درد میکرد و سرم گیج میرفت و حالم به شدت بد بود و هیچ کسی را نداشتم تا به من کمک کند تا بهش پناه ببرم و...»

اکرام بعد از گفتن این اتفاق گریه میکرد و نتونست به حرف زدن ادامه بده و بعد مدتی ازش پرسیدم که چی شد اومدی ترکیه؟ و اکرام ادامه داد:

«ان موقع خیلی میشنیدم که عده ای به ترکیه و بعد به اروپا میرن. منم خوشحال شدم و با خودم فکر کردم اگه به ترکیه بیام و یا اروپا برم دیگه کسی کاری به همجنسگرا بودم ندارد و راحت میتوانم زندگی کنم. و برای همین قاچاق بری را پیدا کردم و به ترکیه امدم. اوایل در استانبول زندگی کردم وبعد بخاطر غیرقانونی بودنم توسط پلیس دستگیر شدم و مرا به کمپ کودکان زیر سن فرستان. انجا افتضاح بود و خیلی اذیت میکردن. تا اینکه با چند نفر از کمپ فرار کردم و به شهر کارس رفتم انجا مشغول به کار شدم. توی این مدت بیشتر به خودم میرسیدم گوشواره مینداختم به گوشم و موهامو رنگ میکردم و یکم هم ارایش. و هم خونه ای هام میگفتن خجالت بکش و چرا اینکارو میکنی و مگه دختری و منم توجهی نمیکردم. ولی یک شب  دوباره...»

«بعد به شهر فعلیم یعنی کارابوک امدم اینجا دوستانی دارم و به من کمک میکنن. و با افراد همجنسگرای زیادی اشنا شدم که با هم رفت و امد داریم. و اینجا مشغول کار خیاطی هستم اما باز نگرانم چون کیملیک (کارت شناسایی ترکیه) ندارم و ممکن است دیپورت شوم. من خبر نداشتم که میشود در سازمان ملل ثبت نام کرد و میشه قانونی زندگی کرد و اینکه خیلی دیر متوجه این پروسه شدم و و الان هم اداره مهاجرت هم مرا ثبت نام نمیکند و میگوید شهر بسته هست و یا میگن بعد از کرونا بیا. و باید ببینم چی میشه»

در پایان بزرگترین آرزویش را گفت:

«امیدوارم از این جهنم نجات پیدا کنم و بتونم منم مثل بقیه زندگی کنم و آرامش داشته باشم و دیگه بخاطر گرایش و ظاهر متفاوتم توهین نشنوم. میخواهم درس بخوانم و شغل خوبی داشته باشم»